مقدمه:
قال علی ـ علیه السّلام ـ : «الله الله فی الصلوه فَانّها عمود دینکم.»سخن گفتن درباره‌ نماز که دریچه‌ عروج به عالم قدس و معنویت است در توان هر کسی نیست. شایسته‌تر آن است که بیان حقیقت این نشانه‌ بزرگ الهی و ستون دین مبین اسلام را به زبان و بیان واصلان این طریق، واگذاریم.

در این نوشتار برآنیم که دیدگاه و روش حضرت امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ، این نمازگزار حقیقی را درباره‌ نماز از گفتار و کردار او بیان کنیم.

با نگاهی به آثار مکتوب امام ـ رحمه الله علیه ـ و مشاهده‌ عینی شاهدان احوال ایشان، می‌توان گفت که در دیدگاه ایشان، نماز در میان عبادات به مثابه «اسم اعظم و بلکه خود اسم اعظم»[1] در میان دیگر اسماء الهی.

افزون بر آن، دیدگاه حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نسبت به نماز در حقیقت حکایت مسافر و طریق سفر است. در این میان، مهم‌ترین مسأله بیان نماز و تفسیر آن بر اساس سفر معراج پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ (تطبیق دادن جریان سفر نماز با سفر معراج) است.

بنابراین، دیدگاه امام ـ رحمه الله علیه ـ به نماز، دیدگاهی عرفانی است؛ به گونه‌ای که مراحل اسفار اربعه‌ی عرفانی و احوال سالک و مسافر طریق وصل حق را در طول حیات و سلوک وی در یک رکعت نماز واقعی بیان می‌کند.

خلاصه آنکه نماز مؤمن خود معراج و سفری واقعی است که حالت‌ها و مراتب و مقامات خاص خود را دارد. سالکان این طریق نیز به تناسب حال و مقام خویش، از حقیقت این سفر آگاه می‌شوند. از نظر امام ـ رحمه الله علیه ـ توحید به معنای واقعی آن ـ که مقصد اصلی دعوت پیامبران است ـ در نماز محقّق می‌شود.
 

اسرار نماز در کلام امام خمینی(ره)

در این گفتار، دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در چند عنوان آمده است.

توصیف و تعریف نماز از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ :ابتدا برای آگاهی از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ نمونه‌هایی از توصیف‌های آن نمازگزار حقیقی را درباره‌ی نماز بیان می‌کنیم،.

شاید بتوان گفت کامل‌ترین سخن ایشان درباره‌ی نماز این جمله است که می‌فرمایند: سرمایه‌های سعادت عالم آخرت و وسیله‌ی زندگانی روزگارهای غیر متناهی نماز است.[2]

تعبیر دیگر ایشان، عبارت «نسخه‌ی جامعه» است، نسخه‌ای که پروردگار برای رهایی جان قدسی انسان از قفس طبیعت، تجویز کرده است. ایشان می‌فرمایند:

معلوم می‌شود که حقیقت این عبادت الهی و نسخه‌ی جامعه که برای خلاصی این طایرهای قدسی از قفس تنگنای طبیعت به کشف تام محمّدی ترتیب داده شده و به قلب مقدسشان نازل گردیده ...[3]

در سخنی دیگر بیان می‌کنند که این نسخه‌ی کامل «ترکیب قدسی» الهی است و همانند دیگر افعال و احکام الهی بر پایه‌ی حکمت و قوانین حضرت حق بنا نهاده شده است. ایشان می‌فرمایند:

نماز که یکی از ترکیبات قدسیه است که بیدّی الجلال و الجمال فراهم آمده است و تسویه شده است ...[4]

پس از آنکه حضرت آدم و حوا ـ علیهما السلام ـ از جوار پروردگار به عالم خاک هبوط کردند، یزدان مهربان دریچه‌ی ذکر خویش را به روی آدم و حوا گشود و مرکبی فراهم کرد تا آنان این فاصله را با مراتب و منازلش از مبدأ طبیعت تا مقصد قرب الهی بپیمایند.

خداوند همان گونه که پیامبر خود را به معراج قربش برد و حقایق ملک و ملکوت را به او شناساند، حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ و همه‌ی فرزندان او را که دور افتادگان از عالم قدس‌اند به واسطه‌ی نماز به محضر انس خویش بار داد.

امام ـ رحمه الله علیه ـ در این باره می‌فرمایند: نماز، مرکب سلوک و براق سیر الی الله است.[5]

و نیز می‌فرمایند: براق سیر و رفرف عروج اهل معرفت، نماز است.[6]حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در تعبیری براق (اسبی است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را به معراج رساند) و رفرف را درباره‌ی نماز بسیار به کار برده‌اند.

نکته‌ی مهم آن است که قدرت و توان این مرکب و میزان بهره‌مندی از آن، به ظرفیت و توان معنوی سالک و راکب آن بستگی دارد.

حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در ادامه می‌فرمایند: و هر کسی از اهل سیر و سلوک الی الله را نمازی مختصّ به خود او و حظ و نصیبی است از آن، حسب مقام خود ...[7]

هنگامی که دریافتیم نماز «نسخه‌ی جامعه‌ی» الهی برای انسان است، جایگاه نماز در بین عبادت‌های دیگر آشکار می‌شود. آیات و اخبار، مشهورترین مرتبه نماز را «عمودیت» آن برمی‌شمارند.

حدیث امام علی ـ علیه السّلام ـ در ابتدای مقاله، گویای این مرتبه و لوازم ویژه است. امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ با اشاره به این نکته می‌فرمایند: ... نماز که در بین عبادات و مناسک الهیه، سمت جامعیت و عمودیت دارد ...[8]

یا این که:و در جمع عبادات، خصوصاً نماز که سمت جامعیت دارد و منزله‌ی آن در عبادات، منزله ی انسان کامل است و منزله‌ی اسم اعظم، بلکه خود اسم اعظم است ...[9]

راز این جامعیت همان است که در حدیث پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بیان شده است: «لانَّ الصلاه تسبیحٌ و تهلیلٌ و تحمیدٌ و تکبیرٌ و تمجیدٌ و تقدیسٌ و قولٌ و دعوه»[10] زیرا نماز هم تسبیح است و هم تهلیل و هم ستایش و هم تکبیر و هم تقدیس و هم گفتار است و هم خواستن.

یکی دیگر از تعابیر امام ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی نماز «معجون الهی» و «حبل متین» است. ایشان می‌فرمایند: اگر روزگار به عارفی ربانی مهلت دهد، می‌تواند تمام منازل سائرین و معارج عارفین را از منزلگاه یقظه تا اقصای منزل توحید از این معجون الهی و حبل متین بین خلق و خالق خارج کند.[11]

حقیقت و واقعیت نماز از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ :
مطلب اساسی در شناخت هر پدیده‌ای، شناخت حقیقت آن است. درباره‌ی نماز نیز شناخت حقیقت آن از اساسی‌ترین اموری است که هر مسلمان باید بدان آگاه باشد. امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ حقیقت نماز را «سفر»ی می‌داند که مبدأ آن بیت نفس و الی الله و فی الله و من الله است: از آن چه مذکور شد از سرّ صلوه که حقیقت آن عبارت است از سفر الی الله و فی الله و من الله است...[12]

همچنین ایشان در این باره می‌فرمایند: ... و آن عبارت است از حصول معراج حقیقی و قرب معنوی و وصول به مقام فنای ذاتی که در اوضاع به سجده‌ی ثانیه که فنای از فنا است و در اذکار به «ایاک نعبد» که مخاطبه‌ی حضوری است، حاصل می‌شود.[13]

نکته‌ی دیگر درباره‌ی حقیقت نماز، این است که نماز را غیر از این ظاهر «باطنی» است؛ یعنی حقیقت نماز، همان باطن آن است: نماز بلکه جمیع عبادات را غیر از این صورت و قشر و مجاز، باطن و لُب و حقیقتی است و این از طریق عقل معلوم است و از طریق نقل، شواهد کثیره دارد.[14]

در حدیثی آمده است که فردی شقی به نام «رزام مولی خالد بن عبدالله» درباره‌ی حدود نماز از امام صادق ـ علیه السّلام ـ پرسش می‌کند. ایشان در پاسخ می‌فرمایند: «نماز چهار هزار حدّ دارد که تو نمی‌توانی یکی از آنها را ادا کنی».

حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ با بیان این حدیث، آن را دلیلی بر وجود باطن و حدود باطنی نماز می‌داند. و استنباط می‌کند که:

اگر این چهار هزار حدّ که جناب صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند از حدود ظاهر و آداب صوریه بود، نمی‌فرمودند: تو یکی از آنها را (هم) ادا نمی‌کنی و وفا نمی‌نمایی؛ زیرا که معلوم است که همه کس می‌تواند به آداب صوریه نماز قیام کند.[15]

ایشان، تغییر حالت ائمه ـ علیهم السّلام ـ در نماز بر اثر خوف و خشیت خداوندی، دلیلی بر اثبات بعد باطنی نماز می‌دانند. باطن نماز نیز همانند ظاهر آن، آداب و شرایطی دارد که اقامه‌ی آنها حقیقت نماز را محقّق می‌کند. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ می‌فرمایند:

از برای نماز غیر این صورت، حقیقتی است و غیر از این ظاهر، باطنی است و همان طور که صورت آن را آداب و شرایط صوریه‌ای است، باطن آن را نیز آداب و شرایطی است که شخص سالک باید آنها را مراعات کند.[16]

مسأله‌ی دیگر دربار‌ه‌ی حقیقت نماز این است که «اصل نماز، یک رکعت است» ‌و این سفر معنوی در طی این رکعت محقّق می‌گردد. امام ـ رحمه الله علیه ـ می‌فرمایند:

باید دانست که اصل صلاه، یک رکعت و بقیه‌ی رکعات آن از فرایض و نوافل برای اتمام همان یک رکعت است.[17] سپس به بیان حدیثی از امام رضا ـ علیه السّلام ـ در این باره می‌پردازند.

واپسین نکته درباره‌ی حقیقت نماز این است که بر اساس نظر امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز اقامه‌ی توحید‌های سه‌گانه (توحید ذات، افعال و صفات) است. ایشان می‌فرمایند: بدان که اهل معرفت، قیام را اشاره به توحید افعال دانند،

چنان چه رکوع را به توحید صفات و سجود را به توحید ذات اشاره دانند.[18] از این بیان می‌توان نتیجه گرفت که اقامه‌ی نماز واقعی، اقامه‌ی توحید واقعی است و اقامه‌ی توحید مستلزم نفی هر چه غیر اوست، حتّی خواسته‌های نفسانی.

حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ پس از این که مهم‌ترین احوال نماز را در قیام و رکوع و سجود می‌بینند و آن ها را مقوّم اقامه‌ی توحید می‌شمارند، در ادامه می‌فرمایند:

پس گوییم که چون صلاه معراج کمال مؤمن و مقرّب اهل تقوی است. متقوّم به دو امر است که یکی، مقدمه‌ی دیگری است. اول، ترکیب خودبینی و خودخواهی که آن حقیقت و باطن تقوی است.
و دوم، خودخواهی و حق‌طلبی که آن، حقیقت معراج و قرب است.[1]

نماز حقیقی، معراج واقعی است:
از نکات دیگر در بیان و فهم دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی اهمیت نماز دارد این است که حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز را عین معراج واقعی می‌دانند که دارای حالت‌ها و مراحل گوناگونی است که برای افراد مختلف به تناسب درجه‌ی ایمان نمازگزار و حضور قلبی وی در نماز، تفاوت دارد.


امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ به دلیل مسئله معراج واقعی بودن نماز، در تفسیر نماز به تطبیق دادن آن با حدیث معراج پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرداخته‌اند.

زیرا بنا بر دستور پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ اذکار آن سفر هم در نماز از جمله در رکوع و سجود گنجانیده شده است (همان گونه که در حدیث معراج آمده است).

نماز و سفرهای چهارگانه عرفانی (اسفار اربعه در نماز)
گفته شده که حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز را سفر الی الله و فی الله و من الله می‌دانند، سفر مؤمن و سالک به سوی خدا، چهار مرحله دارد که در اصطلاح «اسفار اربعه»‌ خوانده می‌شوند.

سالک در این سفرها، مراتبی خاصّ را می‌پیماید و به دگرگونی‌های روحی خاصّی دست می‌یابد که شرح مفصّل آن در کتب عرفانی آمده است.

امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در کتاب اسرار الصلوه به طور بسیار اجمالی این اسفار را در نماز بیان می‌کنند.

ایشان در کتاب اسرار نماز (معراج السالکین و صلوه العارفین) درباره‌ی نماز و طی منازل سلوک از طریق آن چنین می‌فرمایند: اگر روزگار به عارف ربانی مهلت دهد، تمام منازل سائرین و معارج عارفین را از منزلگاه یقظه تا اقصا منزل توحید از این معجون الهی و حبل متین بین خلق و خالق خارج کند.[2]

طی کردن این سفر دارای دو رکن است: اول، رسیدن به مقام طهارت. دوم، رسیدن به مقام فنا در نماز. شرط اساسی آغاز این سفر نیز دور شدن از نجاست‌های ظاهری و باطنی و به ویژه رذایل باطنی است.

ایشان در تعریف باطن نجاست ـ که دوری از آن لازمه‌ی سفر است ـ می‌فرمایند: نجاست، دوری از محضر انس و مهجوری از مقام قدس است و منافی با نماز است که معراج وصول مؤمنین و مقرّب ارواح متقین است.[3]

بنابراین، انسان برای اینکه سفر معنوی را آغاز کند، باید به «مقام طهارت باطن» برسد. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در ادامه می‌فرمایند: ... و چون بدین مقام رسیدی.

از تصرف شیطان خبیث مخبث خارج شدی و از رجز و رجس هجرت کردی و لایق حضور درگاه جلیل و مخلع شدن به خلعت خلیل گردیدی و مسافرت الی الله و معراج وصول حاصل شده که آن خروج از منزلگاه و بیت نفس است و باقی می‌ماند رکن دوم که در اصل نماز حاصل می‌شود و آن حرکت الی الله و وصول به باب الله است و فنای به فناء الله.[4]

پس معلوم شد که این سفر معنوی و معراج قرب حقیقی را دو رکن است، که یک رکن آن در باب طهارات حاصل می‌شود که سرّ آن، تخلیه و آنسرّ سرّ آن تجرید و سرّ مستسر آن تنزیه و سرّ مقنّع به سرّ آن، تنزیه و تقیید است و رکن اعظم آن در باب صلوه حاصل می‌شود که سرّ آن، تنزیه از توحید و تقیید است.[5]

عبارت‌های یاد شده که دربردارنده‌ی اصطلاحات خاص عرفانی است، به تناسب افراد نمازگزار از عوام الناس گرفته تا اهل معرفت و اخلاص، به مراتب این ارکان اشاره دارد. پیش‌تر آوردیم که حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ بر پایه‌ی حدیثی از ائمه ـ علیهم السّلام ـ اصل نماز را «یک رکعت» می‌دانند.

از این رو، سفرهای چهارگانه را از آغاز تا پایان، به طور خلاصه در حدّ همان یک رکعت شرح داده‌اند.ایشان در سرّ اجمالی نماز و اجمال سفرها می‌نویسد:

آن عبارت است از حصول معراج حقیقی و قرب معنوی و وصول به مقام فنای ذاتی است که در اوضاع به سجده‌ی ثانیه که فنای از فناست و در اذکار به «ایاک نعبد» که مخاطبه‌ی حضوری است حاصل شود.

چنان چه برداشتن سر از سجده تا سلام که علامت ملاقات و مراجعت از سفر است، رجوع به کثرت است، ولی با سلامت از حجب کثرات و بقای به حق، و در اذکار «اهدنا الصراط المستقیم» رجوع به خود و حصول صحو بعد المحو است و با اتمام رکعت که حقیقت صلو‌ه است، سفر تمام می‌شود و بباید دانست که اصل صلوه‌ یک رکعت است.[6]


در این باره باید گفت پس از فراهم آوردن مقدمات سفر که همان مقدمات و مقارنات نماز است، سفر با نیت و گفتن تکبیر افتتاحیه در ابتدای نماز، آغاز می‌شود. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ دستور این کار را چنین بیان فرموده‌اند:

پس تو ای سالک الی الله و مجاهد فی سبیل الله! چون اقامه‌ی صلب در محضر قرب نمودی، تخلیص نیت در پیشگاه عزّت، و قبل خود را صفا دادی و در زمره‌ی اهل وفا داخل شدی، خود را مهیای دخول در باب کن و اجازه‌ی فتح ابواب طلب.

و از منزل طبیعت حرکت کن و حجاب غلیظ آن را با تمسّک به مقام کبریایی رفع کن، و به پشت افکن و تکبیرگویان وارد حجابی دیگر شو و آن را رفع کن، و به پشت سر افکن و تکبیر بگو و حجاب سوم را نیز مرتفع کن که به منزل باب القلب رسیدی؛ پس توقّف کن و دعای مأثور بخوان: «اللهم انت الملک الحق المبین الخ.»[7]

با ذکر جمله‌ای از آن حضرت که ارکان مهم نماز و رکعت اصلی آن را سه چیز دانسته‌اند، اسرار سفرهای عرفانی در نماز را با بیان اسرار آنها، ادامه می‌دهیم، بدان که عمده‌ی احوال صلوه سه حال است که سایر اعمال و افعال مقدمات و مهیئات آن است، اول، قیام و دوم رکوع و سوم سجود.[8]

در سرّ رکوع فرموده‌اند: حقیقت رکوع، تمام نمودن قوس عبودیت و افنای آن در نور عظمت ربوبیت است.[9]

و در سرّ سجود فرموده‌اند: بالجمله، سجده نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب، چشم فرو بستن از غیر و رخت بربستن از جمیع کثرات حتّی کثرات اسماء و صفات و فنای در حضرت ذات است .

و در این مقام، نه از سمات عبودیت خبری است و نه از سلطان ربوبیت در قلوب اولیاء، اثری و حق تعالی خود در وجود عبد، قائم به امر است.[10]

ایشان پس از ذکر عباراتی از یک حدیث دربار‌ه‌ی تشهد می‌فرمایند: امّا اشاره به سرّ تشهد به طوری که ذکر نمودیم، آنجا که می‌فرماید:

«تعلم ان النواصی الخلق بیده الخ» و این اشاره لطیفه است به مقام تحقق به صحو بعد المحو که کثرات حجاب جمال محبوب نباشند و قدرت و مشیّت حق را نافذ و ظاهر در مرائی خلقیه بیند.[11]

امام ـ رحمه الله علیه ـ در واپسین مرحله می‌فرمایند: از آنچه مذکور شد از سرّ صلوه که حقیقت آن، عبارت از سفر الی الله و فی الله و من الله است.

در سرّ سلام، مطلبی دیگر معلوم می‌شود و آن، این است که چون سالک در حال سجده، غیبت مطلقه از همه‌ی موجودات برای او دست داد و از همه‌ی موجودات غایب شد و در آخر سجده، حالت صحوی برای او رخ داد و در تشهد نیز حالت قوت گرفت.

ناگاه از حال غیبت از خلق، به حضور منتقل شد و ادب حضور را به جای آورد و در آخر تشهد توجّه به مقام نبوت پیدا کرد و در محضر ولایت آن سرور، ادب حضور را که سلام شفاهی است، .

به جا آورد و پس از آن به تعینات نور ولایت که قوای ظاهره و باطنه‌ی خود عبادالله الصالحین است.

توجّه نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته و پس از آن به مطلق کثرات غیبت و شهادت توجّه پیدا نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته، شفاهاً سلام تقدیم داشت و سفر رابع من الحق الی الخلق تمام شد و این اجمال را تفصیل بیش از این است که من عاجزم از گفتن و خلق از شنیدنش.[12]

در پایان این گفتار یادآور می‌شویم که حالاتی که امام ـ رحمه الله علیه ـ در هر یک از اجزای نماز برای نمازگزار ذکر کرده‌اند، بیانگر حالات وارد بر نمازگزار در سفر خاصّی است که به شماره‌ی سفر و آغاز و انجام آن، اشاره‌ی دقیق نداشته‌اند. همین امر، بیان اسفار را اجمالی‌تر کرده است.

ارتباط نماز با انسانیت از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ :یکی دیگر از نکات مهم در دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی نماز، ارتباط انسانیت با نماز واقعی است. به گونه‌ای که با توجّه به آن، مسأله‌ی میزان بودن نماز در ردّ یا قبولی دیگر اعمال به سادگی حل می‌شود.

حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ معتقدند که نماز با انسانیت، رابطه‌ای متقابل دارد. ایشان می‌فرمایند: مادامی که انسان، صورت انسان و انسان صوری است، نماز او نیز نماز صوری و صورت نماز است و فایده‌ی آن نماز، فقط صحّت اجزای صوری فقهی است،

در صورتی که قیام به جمیع اجزا و شرایط صحّت آن کند، ولی مقبول درگاه و پسند خواطر نیست و اگر از مرتبه‌ی ظاهر به باطن و صورت به معنی پی برد، تا هر مرتبه‌ای که متحقق شود.

نماز او حقیقت پیدا می‌کند ... پس مادامی که نماز انسان، صورت نماز است و به مرتبه‌ی باطن و سرّ آن نرسیده، انسان متحقق نشده، انسان نیز صورت انسان است و حقیقت آن متحقق نگردیده، پس میزان در کمال انسانیت و حقیقت آن، عروج به معراج حقیقت و صعود به اوج کمال و وصول به باب الله با مرقاه نماز است.[13]

نماز؛ ضرورت همیشگی:
یکی از ادعاهایی که در بین صوفیان و عارف‌نمایان وجود داشته است، این است که هر گاه فرد نمازگزار یا عارفی به وصال حق رسید، به عبادت و نماز نیازی ندارد.

بنابراین می‌تواند عبادت و نماز را ترک کند. حضرت امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ با تحلیل واقعی نماز، نظریه‌ی یاد شده را ردّ می‌کنند.و با تبیین نماز در دو سطح سالک و واصل، نماز این دو را متمایز می‌دانند.

حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ پس از این که مهم‌ترین احوال نماز را در قیام و رکوع و سجود می‌بینند و آن ها را مقوّم اقامه‌ی توحید می‌شمارند، در ادامه می‌فرمایند:

پس گوییم که چون صلاه معراج کمال مؤمن و مقرّب اهل تقوی است. متقوّم به دو امر است که یکی، مقدمه‌ی دیگری است.

اول، ترکیب خودبینی و خودخواهی که آن حقیقت و باطن تقوی است.
و دوم، خودخواهی و حق‌طلبی که آن، حقیقت معراج و قرب است.[14]

نماز حقیقی، معراج واقعی است:
از نکات دیگر در بیان و فهم دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی اهمیت نماز دارد این است که حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز را عین معراج واقعی می‌دانند که دارای حالت‌ها و مراحل گوناگونی است که برای افراد مختلف به تناسب درجه‌ی ایمان نمازگزار و حضور قلبی وی در نماز، تفاوت دارد.

امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ به دلیل مسئله معراج واقعی بودن نماز، در تفسیر نماز به تطبیق دادن آن با حدیث معراج پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرداخته‌اند.

زیرا بنا بر دستور پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ اذکار آن سفر هم در نماز از جمله در رکوع و سجود گنجانیده شده است (همان گونه که در حدیث معراج آمده است).

نماز و سفرهای چهارگانه عرفانی (اسفار اربعه در نماز)
گفته شده که حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز را سفر الی الله و فی الله و من الله می‌دانند، سفر مؤمن و سالک به سوی خدا، چهار مرحله دارد که در اصطلاح «اسفار اربعه»‌ خوانده می‌شوند.

سالک در این سفرها، مراتبی خاصّ را می‌پیماید و به دگرگونی‌های روحی خاصّی دست می‌یابد که شرح مفصّل آن در کتب عرفانی آمده است.

امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در کتاب اسرار الصلوه به طور بسیار اجمالی این اسفار را در نماز بیان می‌کنند. ایشان در کتاب اسرار نماز (معراج السالکین و صلوه العارفین) درباره‌ی نماز و طی منازل سلوک از طریق آن چنین می‌فرمایند:

اگر روزگار به عارف ربانی مهلت دهد، تمام منازل سائرین و معارج عارفین را از منزلگاه یقظه تا اقصا منزل توحید از این معجون الهی و حبل متین بین خلق و خالق خارج کند.[15]

طی کردن این سفر دارای دو رکن است: اول، رسیدن به مقام طهارت. دوم، رسیدن به مقام فنا در نماز. شرط اساسی آغاز این سفر نیز دور شدن از نجاست‌های ظاهری و باطنی و به ویژه رذایل باطنی است.

ایشان در تعریف باطن نجاست ـ که دوری از آن لازمه‌ی سفر است ـ می‌فرمایند: نجاست، دوری از محضر انس و مهجوری از مقام قدس است و منافی با نماز است که معراج وصول مؤمنین و مقرّب ارواح متقین است.[16]

بنابراین، انسان برای اینکه سفر معنوی را آغاز کند، باید به «مقام طهارت باطن» برسد. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در ادامه می‌فرمایند:

و چون بدین مقام رسیدی، از تصرف شیطان خبیث مخبث خارج شدی و از رجز و رجس هجرت کردی و لایق حضور درگاه جلیل و مخلع شدن به خلعت خلیل گردیدی و مسافرت الی الله و معراج وصول حاصل شده که آن خروج از منزلگاه و بیت نفس است و باقی می‌ماند.

رکن دوم که در اصل نماز حاصل می‌شود و آن حرکت الی الله و وصول به باب الله است و فنای به فناء الله.[17]پس معلوم شد که این سفر معنوی و معراج قرب حقیقی را دو رکن است.

که یک رکن آن در باب طهارات حاصل می‌شود که سرّ آن، تخلیه و آنسرّ سرّ آن تجرید و سرّ مستسر آن تنزیه و سرّ مقنّع به سرّ آن، تنزیه و تقیید است و رکن اعظم آن در باب صلوه حاصل می‌شود که سرّ آن، تنزیه از توحید و تقیید است.[18]

عبارت‌های یاد شده که دربردارنده‌ی اصطلاحات خاص عرفانی است، به تناسب افراد نمازگزار از عوام الناس گرفته تا اهل معرفت و اخلاص، به مراتب این ارکان اشاره دارد. پیش‌تر آوردیم که حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ بر پایه‌ی حدیثی از ائمه ـ علیهم السّلام ـ اصل نماز را «یک رکعت» می‌دانند. از این رو، سفرهای چهارگانه را از آغاز تا پایان، به طور خلاصه در حدّ همان یک رکعت شرح داده‌اند.
ایشان در سرّ اجمالی نماز و اجمال سفرها می‌نویسد: آن عبارت است از حصول معراج حقیقی و قرب معنوی و وصول به مقام فنای ذاتی است که در اوضاع به سجده‌ی ثانیه که فنای از فناست و در اذکار به «ایاک نعبد» که مخاطبه‌ی حضوری است حاصل شود.

چنان چه برداشتن سر از سجده تا سلام که علامت ملاقات و مراجعت از سفر است، رجوع به کثرت است، ولی با سلامت از حجب کثرات و بقای به حق، و در اذکار «اهدنا الصراط المستقیم» رجوع به خود و حصول صحو بعد المحو است و با اتمام رکعت که حقیقت صلو‌ه است، سفر تمام می‌شود و بباید دانست که اصل صلوه‌ یک رکعت است.[19]

در این باره باید گفت پس از فراهم آوردن مقدمات سفر که همان مقدمات و مقارنات نماز است، سفر با نیت و گفتن تکبیر افتتاحیه در ابتدای نماز، آغاز می‌شود. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ دستور این کار را چنین بیان فرموده‌اند:

پس تو ای سالک الی الله و مجاهد فی سبیل الله! چون اقامه‌ی صلب در محضر قرب نمودی، تخلیص نیت در پیشگاه عزّت، و قبل خود را صفا دادی و در زمره‌ی اهل وفا داخل شدی، خود را مهیای دخول در باب کن و اجازه‌ی فتح ابواب طلب، و از منزل طبیعت حرکت کن.

و حجاب غلیظ آن را با تمسّک به مقام کبریایی رفع کن، و به پشت افکن و تکبیرگویان وارد حجابی دیگر شو و آن را رفع کن، و به پشت سر افکن و تکبیر بگو و حجاب سوم را نیز مرتفع کن که به منزل باب القلب رسیدی؛ پس توقّف کن و دعای مأثور بخوان: «اللهم انت الملک الحق المبین الخ.»[20]


با ذکر جمله‌ای از آن حضرت که ارکان مهم نماز و رکعت اصلی آن را سه چیز دانسته‌اند، اسرار سفرهای عرفانی در نماز را با بیان اسرار آنها، ادامه می‌دهیم، بدان که عمده‌ی احوال صلوه سه حال است که سایر اعمال و افعال مقدمات و مهیئات آن است، اول، قیام و دوم رکوع و سوم سجود.[21]

در سرّ رکوع فرموده‌اند: حقیقت رکوع، تمام نمودن قوس عبودیت و افنای آن در نور عظمت ربوبیت است.[22]

و در سرّ سجود فرموده‌اند: بالجمله، سجده نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب، چشم فرو بستن از غیر و رخت بربستن از جمیع کثرات حتّی کثرات اسماء و صفات و فنای در حضرت ذات است و در این مقام، نه از سمات عبودیت خبری است و نه از سلطان ربوبیت در قلوب اولیاء، اثری و حق تعالی خود در وجود عبد، قائم به امر است.[23]

ایشان پس از ذکر عباراتی از یک حدیث دربار‌ه‌ی تشهد می‌فرمایند: امّا اشاره به سرّ تشهد به طوری که ذکر نمودیم، آنجا که می‌فرماید: «تعلم ان النواصی الخلق بیده الخ» و این اشاره لطیفه است به مقام تحقق به صحو بعد المحو که کثرات حجاب جمال محبوب نباشند و قدرت و مشیّت حق را نافذ و ظاهر در مرائی خلقیه بیند.[24]

امام ـ رحمه الله علیه ـ در واپسین مرحله می‌فرمایند: از آنچه مذکور شد از سرّ صلوه که حقیقت آن، عبارت از سفر الی الله و فی الله و من الله است.

در سرّ سلام، مطلبی دیگر معلوم می‌شود و آن، این است که چون سالک در حال سجده، غیبت مطلقه از همه‌ی موجودات برای او دست داد و از همه‌ی موجودات غایب شد و در آخر سجده، حالت صحوی برای او رخ داد و در تشهد نیز حالت قوت گرفت.

ناگاه از حال غیبت از خلق، به حضور منتقل شد و ادب حضور را به جای آورد و در آخر تشهد توجّه به مقام نبوت پیدا کرد و در محضر ولایت آن سرور، ادب حضور را که سلام شفاهی است.به جا آورد و پس از آن به تعینات نور ولایت که قوای ظاهره و باطنه‌ی خود عبادالله الصالحین است، توجّه نموده.

ادب حضور را ملحوظ داشته و پس از آن به مطلق کثرات غیبت و شهادت توجّه پیدا نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته، شفاهاً سلام تقدیم داشت و سفر رابع من الحق الی الخلق تمام شد و این اجمال را تفصیل بیش از این است که من عاجزم از گفتن و خلق از شنیدنش.[25]

در پایان این گفتار یادآور می‌شویم که حالاتی که امام ـ رحمه الله علیه ـ در هر یک از اجزای نماز برای نمازگزار ذکر کرده‌اند، بیانگر حالات وارد بر نمازگزار در سفر خاصّی است که به شماره‌ی سفر و آغاز و انجام آن، اشاره‌ی دقیق نداشته‌اند. همین امر، بیان اسفار را اجمالی‌تر کرده است.

ارتباط نماز با انسانیت از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ :
یکی دیگر از نکات مهم در دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی نماز، ارتباط انسانیت با نماز واقعی است. به گونه‌ای که با توجّه به آن، مسأله‌ی میزان بودن نماز در ردّ یا قبولی دیگر اعمال به سادگی حل می‌شود.

حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ معتقدند که نماز با انسانیت، رابطه‌ای متقابل دارد. ایشان می‌فرمایند: مادامی که انسان، صورت انسان و انسان صوری است، نماز او نیز نماز صوری و صورت نماز است و فایده‌ی آن نماز، فقط صحّت اجزای صوری فقهی است.

در صورتی که قیام به جمیع اجزا و شرایط صحّت آن کند، ولی مقبول درگاه و پسند خواطر نیست و اگر از مرتبه‌ی ظاهر به باطن و صورت به معنی پی برد، تا هر مرتبه‌ای که متحقق شود.

نماز او حقیقت پیدا می‌کند ... پس مادامی که نماز انسان، صورت نماز است و به مرتبه‌ی باطن و سرّ آن نرسیده، انسان متحقق نشده، انسان نیز صورت انسان است و حقیقت آن متحقق نگردیده،

پس میزان در کمال انسانیت و حقیقت آن، عروج به معراج حقیقت و صعود به اوج کمال و وصول به باب الله با مرقاه نماز است.[26]

نماز؛ ضرورت همیشگی:
یکی از ادعاهایی که در بین صوفیان و عارف‌نمایان وجود داشته است، این است که هر گاه فرد نمازگزار یا عارفی به وصال حق رسید، به عبادت و نماز نیازی ندارد. بنابراین می‌تواند عبادت و نماز را ترک کند. حضرت امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ با تحلیل واقعی نماز، نظریه‌ی یاد شده را ردّ می‌کنند.

و با تبیین نماز در دو سطح سالک و واصل، نماز این دو را متمایز می‌دانند.lیشان، نماز هر دسته را دارای ویژگی خاصّ خود دانسته و درباره‌ی نماز واصل، به ارائه‌ی دلیل فلسفی پرداخته‌اند و آن را از دیدگاه اهل عرفان، تفسیر کرده‌اند.

ایشان می‌فرمایند: سالک مادامی که در سلوک و سیر الی الله است، نمازش براق عروج و رفرف وصول است و پس از وصول نمازش نقشه‌ی تجلیات و صورت مشاهدات جمال محبوب است.[27]

امام ـ رحمه الله علیه ـ در نظریه‌ی یاد شده می‌فرمایند: از بیانات سابقه معلوم شد که آن چه پیش اهل تصوف معروف است که نماز وسیله‌ی معراج وصول سالک است .

و پس از وصول، سالک مستغنی از رسوم گردد، امر باطل بی‌اصل و خیال خام بی‌مغزی است که با مسلک اهل الله و اصحاب قلوب مخالف و از جهل به مقامات اهل معرفت و کمالات اولیاء صادر شده نعوذ بالله منه ...[28]

به بیانی دیگر، حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ معتقدند که تا وقتی فرد در حال سیر و سلوک الی الله و انجام عبودیت و بندگی است، خود او انجام دهنده‌ی اعمال خود است، ولی وقتی به وصال معبود رسید و فانی در او شد، دیگر حق به جای وی، عبادت و افعال او را انجام می‌دهد. ایشان می‌فرمایند: و نیز مادامی که عبد در کسوت عبودیت است،

نماز و جمیع اعمال آن از عبد است و چون فانی در حق شد، جمیع اعمال او از حق است و خود را تصرفی در آن نیست و چون به صحو بعد المحو و بقاء بعد الفناء نایل شد، عبادت از حق است در مرآه عبد.[29]

چون ممکن است کسی گمان برد در این صورت، عبادت مشترک بین حق و بنده می‌شود. امام ـ رحمه الله علیه ـ در ادامه می‌فرمایند:

و این اشتراک نیست، بلکه امر بین الامرین است و نیز تا سالک است، عبادت از عبد است و چون واصل شد، عبادت از حق است و این است معنی انقطاع عبادت پس از وصول.[30]

ایشان در این میان به اقامه‌ی دلیل فسلفی می‌پردازند و درباره‌ی نماز واصل به حق که فرمودند: «نمازش نقشه‌ی تجلیات و صورت مشاهدات جمال محبوب است»، می‌فرمایند:

که نحوه‌ی اداره‌ی نماز و انجام حرکات و افعال آن در نماز فرد واصل به حق، همانند نحوه‌ی اداره‌ی مراتب پایین وجود توسط مراتب عالی آن است.

بلکه از قبیل مراتب حکم غیب به شهادت و ظهور آثار باطن به ظاهر است چنانچه محققین از فلاسفه در خصوص تدبیر عالم عقلی نسبت به عالم ملک با آنکه عالی را توجّه به سافل نیست، فرمودند تدبیرات آنها از این عالم، تدبیر تبعی استجراری است.

ایشان در ادامه، بر اساس نظر اهل معرفت و عرفان، به توجیه و تفسیر مطلب می‌پردازند و می‌فرمایند: بلکه نزد اصحاب قلوب و ارباب معرفت، این تدبیرات نسک الهیه تابعه‌ی تجلیات اسمائیه و صفاتیه و ذاتیه است.

بالجمله مستغرقان در مشاهده‌ی جمال جمیل را تجلیات عینیه حاصل شود که حرکات شوقیه در سرّ قلب آنها حاصل آید که از آن اهتزازات سریه‌ی قلبیه، آثاری در ملک آنها حاصل شود که آن آثار به مناسبت کیفیت تجلیات مطابق با یکی از مناسک و عبادات است.

و با آنکه توجّه استقلالی به کیفیت هیچ یک از آنها ندارند، هیچ جزیی یا شرطی از آداب صوریه‌ی آن تغییر نکند و کم و زیاد نگردد و بر خلاف مقررات شرعیه نگردد.[31]

خلاصه، نظر اهل معرفت آن است که بر این غرق شدگان در جمال محبوب تجلی‌هایی غیبی وارد می‌شود که باعث پدید آمدن حرکات شوقی در عمق جان آنان می‌شود.

بدن آنان نیز از آن حرکت‌های شوقی، تأثیر می‌پذیرد و در آن، آثاری پدید می‌آید که اعمال و اجزاء و شروط عبادات بدون توجّه فرد فانی در حق و غرق شده در جمال او، به درستی انجام می‌گیرد.


امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در مطلب دیگری، احوال و افعال پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را که سر سلسله‌ی واصلان و مجذوبان حق تعالی است، معیار صحّت حالی و ظاهری نماز می‌دانند.

ایشان هر گونه نماز غیر از نماز مورد نظر اسلام و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و هر گونه حال و حالتی غیر از حالات او را ردّ می‌کنند و می‌فرمایند:

اگر غیر از این اوضاع و احوال که برای حضرت مجذوب حقیقی و واصل واقعی، جناب رسول ختمی مرتبت ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این مکاشفه‌ی روحانیه و معاشقه‌ی حبیبانه دست داد،

حال دیگری دست دهد یا وضع دیگری حاصل آید، از تصرفات شیطان است و سالک را در سلوک، انانیّت و خودی و خودیت بقایایی مانده و باید به علاج خود کوشد و طریق ضلالت را رها کند، پس آن نمازی که بعضی به عرفا نسبت دهند که نماز سکوتش گویند ... بر فرض صحّت نسبت.

از جهل آن کسی است که این معجون بی‌معنی را درست کرده، بالجمله کشفی اتم از کشف نبی ختمی ـ صلّی الله علیه و آله ـ و سلوکی اصح و اصوب از آن نخواهد بود، پس ترکیبات بی‌حاصل دیگر را که از مغزهای بی‌خرد مدعیان ارشاد و عرفان است، باید رها کرد.[32]

امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ و عمل به نماز:
پیش از آغاز این گفتار باید در پیشگاه آن حقیقت ناشناخته‌ی دنیای اسلام و عرفان، اعتراف کنیم که آنچه می‌گوییم و می‌نویسیم و حتّی آنچه از آن انسان کامل و نمازگزار واصل با چشم خویش دیده‌ایم، جز صورتی از حقیقتی عظیم نیست.

زیرا ما توانایی درک او و عبادت و نمازش را نداریم. بسیار شایسته است که از زبان آن انسان کامل به خود بگوییم:
هر کسی از ظن خود شد یار من                       وز درون من نجست اسرار من

و ما به او بگوییم:
ما را کجا به کوی تو ممکن شود                        وصول کآنجا خیال را نبود قدرت نزول

آنچه تا کنون آوردیم، بیان نظر امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی نماز بود، امّا در بیان عمل ایشان، باید در زندگانی و جلوه‌های بندگی‌اش دقت کنیم؛ زیرا در فرهنگ عارفان است که «آن را که خبر شد، خبرش باز نیامد».

بنابراین، دستیابی به ژرفای روح آن بزرگ مرد عارف بسیار دشوار است. بهتر است که برای شناخت نماز ایشان، از حدیثی از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ کمک بگیریم که معیار خوبی برای شناخت نماز هر فرد از طریق عمل اوست که فرموده‌اند:

«و اعلم اَنَّ کلّ شیءٍ مِنْ علمک و تبعٌ لصلوتک.»[33] بدان که هر عملی از تو، ناشی از نماز تو و پیرو آن است.

با دقّت درکردار آن مرد عمل، جز حقیقت و خلوص و یکپارچگی در مسیر حیات، چیز دیگری نمی‌یابیم. از همین حالِ او به نمازش پی می‌بریم؛ زیرا بر اساس حدیث یاد شده کردار هر کس، نشانه‌ی واقعیت نماز اوست. هرچه کردار او صالح و بادوام باشد، نشان از نماز واقعی او دارد.

امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ کسی است که اهل علم و عرفان، به عظمتش معترفند؛ چنانکه مرجع بزرگ شیعه، مرحوم آیت الله العظمی اراکی ـ رحمه الله علیه ـ در وصف او فرموده‌اند: مردی به فداکاری و تقوای او هرگز ندیدم، تقوا و فداکاری به تمام معنی.[34]

اگر در سخنان آن رامرد الهی دقّت کنیم، در می‌یابیم که نماز او محلّ الهام‌های غیبی بوده است. آنگاه که به بیان اسرار نماز سالکان و نمازگزاران می‌پردازد.

گاهی به صراحت اعتراف می‌کند که این مطلب از الطاف حق یا همان الهام‌های غیبی پروردگار بوده که به او عطا کرده است، برای مثال، در جایی می‌فرمایند:

و ما در رساله‌ی سرّ الصلوه، اسرار روحیه‌‌ی این تکبیرات و رفع ید را به طور لطیفی که مذکور در آن رساله است، ذکر نموده‌ایم و آن از الطاف حق تعالی است به این مسکین و له الشکر و الحمد.[35]

به یقین، فیض لطف حق به این گونه‌ی ویژه، شامل هر کس نخواهد بود، مگر خاصّان و مقرّبان درگاه او و اهل نماز واقعی. راه دیگر برای شناخت میزان پایبندی او به نماز، خاطرات شاهدان و نزدیکان آن مرد الهی است، که چند نمونه را به عنوان نشانی از حقیقت نماز و نماز حقیقی‌اش بیان می‌کنیم:

حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در وصف حال نمازگزاران مستغرق در جمال محبوب به این نکته اشاره می‌کنند که آن هنگام نماز، از خود و نماز و عبودیت خویش هم غافل می‌شوند. و امّا از حال خود او بشنویم:

نوه‌ی امام ـ رحمه الله علیه ـ عاطفه اشراقی تعریف کرده‌اند: یادم هست که در اوایل جنگ بود که ناگهان صدای ضدّ هوایی به گوش ما رسید و ما چون به صدای ضد هوایی آشنایی نداشتیم.

احساس کردیم که هر صدا به منزله‌ی انفجار یک بمب است و سراسیمه به اتاق امام رفتیم، ولی امام در ایوان اتاق مشغول نماز خواندن و عبادت کردن بودند و گویی اصلاً صدایی نشنیده و اصلاً متوجّه ورود ما به اتاق نشده‌اند.[36]

و باز می‌گویند: روز اولی که شاه رفت، امام در نوفل لوشاتو فرانسه بودند و نزدیک به سیصد تا چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. دو سه سؤال از امام شد که صدای اذان ظهر شنیده شد. بلافاصله امام محل را ترک کردند و فرمودند: وقت فضیلت نماز ظهر می‌گذرد.[37]

این خاطره، انسان را به یاد توجّه به نماز امام عارفان امام علی ـ علیه السّلام ـ در جنگ و نماز عاشورای امام حسین ـ علیه السّلام ـ در آن میدان نابرابر می‌اندازد، آری، همین دو خاطره شاید گویای یک دنیا حقیقت و اخلاص است؛ او که در نمازش خم ابروی یار می‌بیند.

هیچ گاه حاضر نیست یار بر در باشد و او بر در غیر بایستد؛ خود ایشان در این باب توصیه فرموده‌اند: سالک الی الله و مجاهد طریق معرفت در هیچ حالی از احوال و طوری از اطوار از وظیفه‌ی عبودیت و حفظ محضر ربوبیت جلّت عظمته غفلت نکند، حتّی در امور عادیه...[38]

از زبان نزدیکان ایشان نقل شده است که ایشان هیچ گاه نماز شب خود را ترک نکرد، حتّی در هواپیما. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ هنگامی که بر روی تخت بیمارستان بودند.

به یکی از یاران خویش سفارش می‌کند که هنگام نماز و اذان او را بیدار کند، هنگامی که او از خواب برمی‌خیزد و می‌بیند که او را بیدار نکرده‌اند، با ناراحتی می‌فرمایند: من هیچ گاه نماز خود را به تأخیر نینداخته‌ام، حال که پایم لب گور است، چرا این کار را بکنم.

به هر حال او به عمل معتقد بود و حتّی فرموده‌اند: جمیع علوم عملی است حتی علم التوحید را نیز اعمالی است قلبیه و قالبیه.[39]

نگاه او به جهان غیر از نگاه ماست، ایشان فرموده‌اند: «عالم، مسجد ربوبیت است. باید مراقبه کنند که با طهارت و صفای ظاهر و باطن در آن قدم نهند؛ که بساط حق را غیر مطهرین نتوانند پای نهاد و بار مجالست با او را جز به صدیقین مخلصین ندهند.»[40]

از این رو اوست که در اوج یقین فرمود با «دلی آرام و قلبی مطمئن» از میان شما می‌روم؛ زیرا جز او را، جرأت این ادعا نیست. روحش شاد باد.

نتیجه:
از بیانات کلام امام خمینی در این مقاله مطالب زیر قابل توجه می باشد.

الف:نماز را عین معراج واقعی می‌دانند که دارای حالت‌ها و مراحل گوناگونی است.بنابر اقتضائات حالیه افرادفرق دارد.

ب:صلاه معراج کمال مؤمن و مقرّب اهل تقوی است. متقوّم به دو امر است :(خودبینی و خودخواهی) که حقیقت و باطن تقوی است و (خودخواهی و حق‌طلبی)که حقیقت معراج و قرب است.

ج:هر کس، نشانه‌ی واقعیت نماز اوست. هرچه کردار او صالح و بادوام باشد، نشان از نماز واقعی او دارد.
 

پی نوشت:

[1] . آداب الصلوة، امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ ، ص 9.
[2] . آداب الصلوة، ص 45.
[3] . اسرار نماز یا معراج السالکین و صلوة العارفین، امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ ، ص 10.
[4] . اسرار نماز، ص 17.
[5] . همان، ص 7.
[6] . همان، ص 6.
[7] . اسرار نماز، ص 6.
[8] . آداب الصلوة، ص 9.
[9] . آداب الصلوة، ص 9.
[10] . بحار الانوار، ج 82، روایت، 56، باب 1، ص 231.
[11] . اسرار نماز، ص 57.
[12] . اسرار نماز، ص 118.
[13] . همان، ص 15.
[[14] . همان، ص 350.
[15] . اسرار نماز، ص 57.
[16] . همان، ص 56.
[17] . اسرار نماز، ص 57.
[18] . همان، ص 55.
[19] . اسرار نماز، ص 15 ـ 16.
[20] . اسرار نماز، ص 79.
[21] . آداب الصلوة، ص 350.
[22] . اسرار نماز، ص 99.
[23] . اسرار نماز، ص 106.
[24] . همان، ص 116.
[25] . اسرار نماز، ص 118 ـ 119.
[26] . اسرار نماز، صص 7 ـ 8.
[27] . اسرار نماز، ص 12.
[28] . اسرار نماز، ص 14.
[29] . همان، ص 85.
[30] . همان، ص 80.
[31] . اسرار نماز، ث 12 ـ 13.
[32] . اسرار نماز، صص 13 ـ 14.
[33] . نهج البلاغه، نامة 27.
[34] . ویژه نامه‌ی روزنامه‌ی رسالت، (بهاریه‌ی بهمن)، 14 / 11 / 72.
[35] . آداب الصلوة، ص 377.
[36] . مجله‌ی زن امروز، شماره‌ی 1267، خرداد 69.
[37] . حبیب و محبوب، مؤسسه‌ی قدر ولایت، ص 48.
[38] . اسرار نماز، ص 60.
[39] . آداب الصلواة، ص 171.
[40] . اسرار نماز، ص 60.

منبع:
نویسنده:حمید گل مراد زاده- نماز و دانشگاه، ج 1، ص 349

* این مقاله در تاریخ 1401/8/24 بروز رسانی شده است.